بر فرض کتاب گایتون، که مبنای اصلی قلب را بر بطن های آن گذارده است، یک چرخه ی کامل قلبی، شامل یک سیستول (انقباض) و یک دیاستول(استراحت) قلبی (بطنی) است.
دریچه های دهلیزی بطنی باز هستند تا خون از دهلیز ها وارد بطن ها شود. دریچه های سینی بسته هستند.
باز و بسته شدن دریچه آئورت
حال قرار است خونی که درحله دیاستول در بطن ها جمع شده است، به خارج پمپ شود. یعنی از بن راست، وارد شریان ریوی شود.
آن چه که باعث باز یا بسته شدن دریچه های قلب می شود، اختلاف فشار خون در دو طرف دریچه است. درهنگام دیاستول، فشار خون در دهلیز، بیشتر از فشار خون در بطن است و دریچه
دهلیزی بطنی باز می شود. در دیاستول برعکس است.
دریچه های دهلیزی-بطنی نیاز به حمایت دارند. این حمایت از طریق عضلات پاپیلاری که مانند انگشت از جدار داخلی بطن ها بیرون زده اند انجام می شود. عضلات پاپیلاری از طریق طناب های وتری به لَت های دریچه های دهلیزی-بطنی متصل اند. اگر عضلات پاپیلاری و طناب های وتری وجود نداشته باشند، هنگامی که بطن ها در حال انقباض هستند، ابتدا دیچه های دهلیزی-بطنی بسته می شوند ولی به حدی فشار زیاد است که این لَت های دریچه ای به سمت بالا بر می گردند و خون با شدت از بطن وارد دهلیز می شود. عضلات پاپیلاری با انقباض خود و پایین کشیدن طناب های وتری مانع از بازگشت لَت های دریچه های دهلیزی-بطنی به سمت دهلیزها می شوند.
می دانیم وظیفه دریچه آئورت آن است که به هنگام دیاستول بطن، از ورود خون به درون آن، جلوگیری کند. چون فشار آئورت هیچگاه افت چندانی پیدا نمی کند. مثلا می گویند فشار خون (فشار شریانی، یا همان فشار آئورت و شاخه های آن) 120 روی 80 است. یعنی بیشترین فشار آئورت 120میلیمتر جیوه بوده و کمترین مقدار آن نیز 80 میلیمتر جیوه. پس افت فشار داشتیم، ولی افت فشار شدید، نداشتیم. این به دلیل خاصیت ارتجاعی آئورت و شریان های بزرگی مانند شریان براکیال است. یعنی وقتی خون درون آئورت پمپاژ می شود، آئورت کش می آید، انرژی را در خود ذخیره می کند و به هنگام دیاستول بر می گردد و پمپاژی برای خون ایجاد می کند. پس پمپاژ خون در بدن متوقف نمی شود. در هنگام سیستول، پمپاژ مستقیم قلب را داریم و در هنگام دیاستول، پمپاژ غیرمستقیم توسط شریان آئورت و سایر شریان های بزرگ. مثل یک شیلنگ که ته ان را بسته باشیم و از بغل آن را فشار دهیم. این عامل باعث می شود که فشار آئورت همواره در حدی بالا نگه داشته شود. درحالی که به هنگام دیاستول، فشار خون بطن از همان 120، به شدت کاهش می یابد و به نزدیک صفر می رسد.
همان طور که در شکل بالا مشاهده می شود، قطر وریدهای اجوف، از قطر آئورت بیشتر است ولی ضخامت دیواره آئورت بیشتر است. همچنین توجه کنید که در مقایه بین یک ورید و یک شریان که قطر برابر دارند، ضخامت دیواره شریان بیشتر است. در دیواره تمام عروق، یک لایه اندوتلیال(پوششی) داریم. حتی مویرگ ها که فقط همین یک لایه سلول پوششی را دارند. البته یک لایه هم غشاپایه دارند. بافت پیوندی الاستیک در شریان ها و وریدها مشاهده می شود. می توان گفت در مقایسه بین ماکرو وِسِل ها، میزان خاصیت ارتجاعی یک شریان متوسط یا شاید کوچک، از میزان خاصیت ارتجاعی بزرگترین ورید ها هم بیشتر است. این خاصیت ارتجاعی، هرچه از آئورت به شریانچه ها یا آرتریول ها نزدیک می شویم، کاهش می یابد. ولی در مقایسه میزان ماهیچه صاف دیواره شریان ها، هرچه از آئورت به سمت شریانچه ها می رویم، میزان ماهیچه صاف افزایش می یابد. همین امر باعث ایجاد مقاومتی نسبتا زیاد در برابر عبور خون از درون شریان ها می شود. در ورید ها نیز، ماهیچه های صاف به نقش ذخیره ای ورید ها کمک می کنند. وقتی خون ریزی، افت فشار یا مشکلاتی از این قبیل پدید آید، ماهیچه صاف ورید ها با انقباض خود به دادمان می رسند و حجم وریدها کاهش می شود و حجم ذخیره ای به قلب و شریان ها وارد می شود و خون بدن تامین می شود. یک بافت همبند فیبروزی هم اطراف عروق وجود دارد.
درباره این سایت